تخت جمشید | پارسه | پرسپولیس
درباره تخت جمشید | پارسه | پرسپولیس:
تخت جمشید یا پارسه (پرسپولیس، پرسهپلیس، هزارستون، صدستون یا چهلمنار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران و جهان است که طی سالیان زیادی، پایتخت باشکوه و تشریفاتیِ پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. نام تخت جمشید در زمان ساخت، «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بود. نام مشهور غربی این محل یعنی پِرسِه پلیس ریشه غربی دارد. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس یا به صورت شاعرانه آن پِرسِپ تولیس (Perseptolis) لقبی است برای آتنه الهه خِرَد، صنعت و جنگ که ویرانکننده شهرهاست معنی میدهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده ۵ قبل از میلاد، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار بردهاست. در زمان ساسانیان به تخت جمشید سَت ستون (صد ستون) میگفتند. در شاهنامه فردوسی آمدهاست: جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و ۷۰۰ سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
صدها سال پس از حمله اسکندر و عمر و عثمان (خلیفه دوم سوم اهل سنت) و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شده تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حکاکی شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بودهاست.
در شهر باستانی پارسه (تخت جمشید) مجموعه کاخ هایی وجود داردکه در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشاه و اردشیر اول بنا شدهاند و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بودهاست. در آن زمان در نخستین روز سال نو خورشیدی (عید نوروز) گروههای زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها با پیشکشهایی متنوع در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه ایران پیشکش میکردند.
۵۱۸ سال پیش از میلاد مسیح؛ ساخت بنای مشهور تخت جمشید با عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشاه و نوهاش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به وسعت و جلال آن افزودند. بسیاری از آگاهیهای موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگنبشتهها و گل نوشتههایی است که در کاخهای تخت جمشید و بر روی دیوارهها و لوحهها آن حکاکی شدهاست.
سامنر برآورد کردهاست که دشت تخت جمشید که شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده، در دوره هخامنشیان ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشتهاست. مورخان بیان می کنند اسکندر مقدونی؛ سردار یونانی؛ در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالاً بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با این کار نابود نمود. با اینحال ویرانههای این مکان هنوز هم برپا است و باستانشناسان از ویرانههای تخت جمشید، نشانههای آتش و هجوم را بر آن تأیید میکنند.
پادشاهان ساسانی نیز کتیبههایی در تخت جمشید در کاخ تچر بر جای گذاشتهاند. پس از ورود اسلام به ایران نیز تخت جمشید محترم شمرده می شده است و آن را “هزار ستون” یا “چهل منار” می نامیدند و آن را با شخصیتهایی همچون سلیمان نبی و جمشید مرتبط می دانستند. عضدالدوله دیلمی در تخت جمشید ۲ کتیبه به خط کوفی بر جای گذاشتهاست. همچنین کتیبههای دیگری هم به عربی و هم به فارسی در تخت جمشید وجود دارد که جدیدترین آن مربوط به دوره قاجار است که به فرمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته شدهاست و در دیوار شمالی کاخ تچر قرار داده شده است.
در فاصله ۶ کیلومتری از تخت جمشید؛ محوطه باستانی نقش رستم قرار دارد. در محوطه باستانی نقش رستم آرامگاههای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ، خشایارشاه، اردشیر یکم و داریوش دوم قرار دارد. علاوه بر آرامگاهای شاهان موجود محوطه باستانی نقش رستم؛ ۲ آرامگاه به صورت کاملاً تمام شده و یک آرامگاه به صورت نیمه تمام در منطقه تخت جمشید موجود است. آرامگاههایی که در دامنه کوه رحمت و مشرف به تخت جمشید واقع شدهاند متعلق یه اردشیر دوم و اردشیر سوم میباشند. در جنوب محوطه تخت جمشید یک آرامگاه دیگر نیز به صورت نیمه تمام رها شدهاست که بر اساس نظر بعضی از باستان شناسان متعلق داریوش سوم است.
جدا از سازندگان تخت جمشید که داریوش، خشایارشاه و اردشیر یکم بودند، اردشیر سوم نیز تعمیراتی در تخت جمشید انجام داد. ارتفاع تخت جمشید از سطح دریا ۱۷۷۰ متر است. طرف شرقی این مجموعه کاخها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش رفتهاست. تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگه مرودشت است، واقع شدهاست. ابعاد تخت جمشید ۴۵۵ متر (جبهه غربی)، ۳۰۰ متر (جبهه شمالی)، ۴۳۰ متر (جبهه شرقی)، ۳۹۰ متر (جبهه جنوبی) میباشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.
کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشتهاست. وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است. قدیمیترین بخش تخت جمشید بر اساس یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۸ پیش از میلاد است. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت مجموعه بزرگ و زیبای تخت جمشید یا پارسه بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سردرها به عرض آنها و همینطور نسبت ارتفاع ستونها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ایرانیان باستان در معماری است. معماران، هنرمندان و متخصصان در ساخت تخت جمشید از ملل مختلف که تحت نفوذ شاهان هخامنشیان بودند (مانند عآشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان، ایونیان، هندوان، سکائیان و غیره) تشکیل میشدند. در گذر زمان تعدادی از ستونهای دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله را پشت سر گذاشته و سر پا ماندهاند. آنها در نگاه اول یکپارچه به نظر میرسند اما در حقیقت تکهتکه هستند و روی هم سوار شدهاند. راز پایداری آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکههاست، جایی که دو تکه ستون به وسیله سرب مذاب به هم متصل شدهاند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون، نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشتهاست. سرب فلز چکش خوار و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد نمیشود، این همان نقشی است که در ساختمانهای امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستونها گذاشته میشود. برای روی هم گذاشتن سنگها ملاتی به کار برده نمیشده است بلکه دو سطح برهم چسبیده را چنان میتراشیدهاند که صاف میشده و به خوبی روی یکدیگر سوار میگشتهاند، فقط قسمت میانی دو سطح را زبرهتراش باقی میگذاردهاند تا هر دو سطح خوب به هم بچسبند. برای پیوستن سنگها، علائم زیادی به کار میبردهاند. مثلاً روی ستونی که میخواستند به پا کنند، چند علامت یکسان بر لبه قطعات مجاور هم، پیش از آن که بالا برده شوند، حک میکردند و این نقاط در سوار کردن قطعات بر روی هم میافتادند و خط دلخواه و طرح مورد نظر درست میشد. عمل پیوستن به چند راه انجام میگرفت، یکی قفل و جفت بود، که قسمتی از یک تخته سنگ را برجسته ساخته و به همان نسبت یک گودی در تخته سنگ دیگر میکندند و دو سنگ را به هم میچسباندند، اما راهی که بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت این بود که در دو سنگ مجاور دو گودی همانند و مرتبط میکندند و آنها را با میله آهنی به هم بسته و روی آن سرب مذاب ریخته و صیقل میدادند، این بستها به صورت دم چلچلهای، استوانه، قلمی و سرتبری ساخته میشدند.
ورودی سکوی تخت جمشید، دو ردیف پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارند که همچنان ابهت خود را دارند و همچون دستانی هستند که از آرنج خم شده اند و قصد دارند تا مشتاقان خود را از زمین بلند کنند و در سینه خود جای دهد. این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پله پهن و کوتاه (به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده است که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را به این علت کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته است) هنگام بالا رفتن حفظ شود.
بالای پلکانهای ورودی، بنای ورودی تخت جمشید، دروازه بزرگ یا دروازه خشایارشاه یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن وجود دارد. بر دروازه غربی و شرقی طرح مردان بالدار و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شدهاست. این دروازهها در قسمت فوقانی با ۶ کتیبه میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که:
«هر چه بدیده زیباست، به خواست اهورامزدا انجام پذیرفتهاست».
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا یا کاخ بزرگ بار، دارد.
در مجموعه تخت جمشید؛ نقش برجسته شیری را که به خوردن گاو مشغول است دارای اهمیت فصلی است که شیر را نماد تابستان گرم و گاو را نماد بارش زمستانی دانستهاند.
عقاب زرین نشان پرچم ایران باستان بودهاست.
نقش شاهین بر درفش هخامنشی نشانهای از پیروزی و نمادی از اهورامزدا در پرندگان میباشد.
لوتوس یا گل نیلوفر آبی نشانه شاهان هخامنشی است.
دیوارهای کنگرهدار را نماد کوهستانها و ستونهای پرشمار را نماد جنگل مقدس تفسیر کردهاند.
در سنگنگارههای تختجمشید هیچکس را نمیتوان در حالت خضوع یا سرافکنده دید و نمایندگان ملل نه به عنوان شکست خوردگان یا برده بلکه همه بهطور یکسان عضو جامعه بزرگ جهانی هستند و همه ملل از مادها تا هندیها، تونسیها، آفریقاییها و یونانیان همه به صورت شخصیت مستقل و متکی به خود نقش شدهاند.
در سنگ نگارهای تختجمشید فاصله هر ملت به وسیله یک درخت سرو، که درخت مقدس میباشد، جدا شدهاست. درجهبندی نمایندگان ملل بر پایه فرهنگ و سابقه یا دوری و نزدیکی آنها بوده است مانند مادها، ایلامیها، خوزیها، بابلیها، آشوریان.
راهنمای ملل، پارسی و مادی یا اعیلامی است که دست در دست ملل دیگر جهت راهنمایی مهمانان مشخص شدهاست و مردم همه ملل آزاد بودند تا از لباس، فرهنگ و زبان خود استفاده نمایند در صف نمایندگان و درکل تخت جمشید هیچکس سوار بر اسب نیست، هیچگونه سعی در برتر نشان دادن یا تفاخر پارسیها نسبت به ملل دیگر را نمیتوان دید. نمایندگان ملل دستهایشان را به نشانه دوستی به طرف همدیگر دراز کردهاند.
داشتن عصا نشان از مقام و درجه عالیاست، کلاه شیاردار بلند نشانه مقام ارتشی و کلاه بلند ساده نشانه از بزرگی و کلاه استوانه کوتاه نشانه از کارمند درباری و گارد سلطنتی و خدمتگزاران میباشد.
سنگنگاره پیشکشآوران تخت جمشید طرح سنگ نگارهای است که در قسمتهای مختلف کاخهای هخامنشیان در تخت جمشید دیده میشود. این طرح، پیشکشآورانی را نمایش میدهد که هر کدام با حمل یک تحفه از پلکانی بالا میروند. از این طرح در کاخ هدیش (کاخ اختصاصی خشایارشا شاه) و کاخ تچر (کاخ اختصاصی داریوش بزرگ) استفاده شدهاست.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد سنگتراشی و معماری هخامنشیان، تخته سنگهای تراشیده و حکاکی شدهای است که در دیواره پله گذرهایی که به سمت تالارها و کاخهای جشن و مراسمات منتهی میشوند، قرار دارند.
سنگ نبشته های داریوش بزرگ در تخت جمشید
سنگنبشتههای داریوش بزرگ در تخت جمشید عبارتند از:
(۱) «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»،
(۲) «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»،
(۳) «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»،
(۴) «اهورامزدای بزرگ، بزرگترینِ بغان، او داریوش شاه را آفرید، او شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است»،
(۵) داریوش شاه گوید: «این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا، دارنده اسبان خوب، دارنده مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش شاه، از دیگری نمیترسد»،
(۶) داریوش شاه گوید: «اهورامزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشکسالی، از دروغ بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست میکنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد»،
(۷) «من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم»،
(۸) داریوش شاه گوید: «به خواست اهورامزدا اینها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونیهایی خشکی و (آنها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ»،
(۹) داریوش شاه گوید: «اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید»،
(۱۰) «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی»،
(۱۱) داریوش شاه گوید: «این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آنجا تا کوش (اتیوپی)، از هند، از آنجا تا سارد، که آن را اهورامزدا، بزرگترینِ بغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید»،
(۱۲) «دستگیره در از سنگ گرانبهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه».
سنگ نبشته های خشایار شاه در تخت جمشید
سنگنبشتههای مربوط به خشایارشاه در مجموعه تخت جمشید عبارتند از:
(۱) “خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشاه را شاه کرد، یک شاه از بسیاری٬ یک فرماندار از بسیاری”،
(۲) “من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارنده همه گونه مردم، شاه در این زمینِ بزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی”،
(۳) “به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد، که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده میشود٬ آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم”،
(۴) “اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آنچه را که به دست من ساخته شده و آنچه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید”،
(۵) “داریوش را پسران دیگری بودند، ولی چنانکه اهورامزدا را کام بود، داریوش، پدر من، پس از خود، مرا بزرگترین کرد. هنگامیکه پدر من داریوش از تخت کنار رفت، به خواست اهورامزدا من بر جایگاه پدر شاه شدم. هنگامیکه من شاه شدم، بسیار ساختمانهای والا ساختم. آنچه را که به دست پدرم ساخته شده بود، من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آنچه را که من ساختم و آنچه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم”،
(۶) “پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب آرشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم آرشام هر دو در آن هنگام زنده بودند، اهورامزدا را چنین کام بود، داریوش، پدر من، او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد، او بسیار ساختمانهای والا ساخت”.
سنگ نبشته های اردشیر یکم در تخت جمشید
سنگنبشتههای اردشیر یکم در کاخ ه یا H یا کاخ اردشیر یکم بر روی یک دیواره واقع است.
در پایان سال ۱۳۱۲ خورشیدی براثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی صفه تخت جمشید، حدود ۴۰ هزار لوحه گلی به شکل مهرهای نماز بهدست آمد. بر روی این الواح واژگانی به خط میخی عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن آشکار شد که این الواح عیلامی اسناد ساخت قصرهای تخت جمشید است. در میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. پس از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با به بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده است باطل شد. زیرا این اسناد عیلامی ثابت میکند که به تمام کارگران این قصرها، از جمله کارگران ساختمانی و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر کارگر است. کارگرانی که در بنای تخت جمشید نقش داشتند، از ملتهای مختلف چون ایرانی، مصری، بابلی، یونانی، عیلامی و آشوری تشکیل میشدند که همه آنان تحت حاکمیت دولت شاهنشاهی هخامنشی ایران بهشمار میرفتند. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه؛ معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.
در حفاریهای انجام شده در محل تخت جمشید تعداد بسیار کتیبههای گلی که در انبارهای زیر تخت جمشید انباشته شده بودند و بر اثر سوختن تخت جمشید پخته شده بودند کشف شد و همگی به آمریکا ارسال شد که متأسفانه در بین راه تعداد بسیاری از آنها از بین رفت و آنچه باقی ماند نیز به علت جنگ جهانی دوم در انبارهای دانشگاه آمریکا ماند و ترجمه نشد. اما سرانجام ترجمه صورت گرفت که مشخص شد که این کتیبه های گلی حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است و فراتر از آن مشخص شد ایرانیان در آن زمان چگونه میزیستهاند. به عنوان مثال مشخص شد کلیه کارگران و مهندسانی که در ساخت تخت جمشید مشارکت داشته اند حقوق دریافت داشته اند (شراب گندم و…) و زنان دارای حقوق کامل بوده و حتی مرخصی بارداری داشته اند و کسانی هم حقوق دریافت میداشتهاند تا از کودکان مراقبت کنند. متأسفانه در تاریخ ۱۳۸۷ خورشیدی مشکلات زیادی بر سر این کتیبهها رخ داد و تعدادی یهودی با ادعای دست داشتن ایران در بمبگذاریها علیه یهودیان تقاضای غرامت کردند و این کتیبهها را به عنوان اموال ایران معرفی کردند و تقاضای دریافت این کتیبهها را به عنوان غرامت نمودند.
یکی از نقاط قابل توجه که در مجموعه کاخهای تخت جمشید وجود دارد، موجودیت کتیبههایی است که مربوط به دوران شاهنشاهی هخامنشیان نمیشود. عضدالدوله دیلمی در آنجا دو کتیبه به خط کوفی به یادگار گذاشته و کتیبههای دیگری هم به عربی و فارسی از سدههای بعد و اشخاص تاریخی دیگر در آنجا باقیمانده که آخرین آنها مربوط به اواخر دوره قاجار است.
قسمت های مختلف تخت جمشید یا پارسه
قسمت های مهم مجموعه تخت جمشید عبارتند از:
(۱) کاخ آپادانا،
(۲) کاخ تچر،
(۳) کاخ هدیش،
(۴) کاخ ملکه،
(۵) کاخ ه یا H،
(۶) کاخ سه در یا کاخ شورا،
(۷) کاخ صد ستون،
(۸) تُل خاکی،
(۹) ساختمان خزانه داری هخامنشیان،
(۱۰) موزه هخامنشیان،
(۱۱) پلکان ورودی،
(۱۲) دروازه ملل یا دروازه خشایارشاه،
(۱۳) آرامگاه اردشیر دوم،
(۱۴) آرامگاه اردشیر سوم، و
(۱۵) آرامگاه داریوش سوم.
کاخ آپادانا
کاخ آپادانا یا کاخ بار از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست. کاخ آپادانا توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچر» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان (یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب) تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کناره خود دارند. روی دیواره کناری پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبه نظامی مادی و پارسی که گلهای نیلوفر آبی در دست دارند، حجاری شدهاست. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش برجسته افرادیکه هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود. بر دیواره پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد. کاخ آپادانا مربع شکل و با ابعاد ۶۰ در ۶۰ متر است و ۶ ردیف ستون ۶ تایی (مجموعه ۳۶ ستون) سقف آن را با ارتفاعی بیش از ۲۰ متر نگهداری میکرده است. پس مجموع ستونهای سه ایوان آپادانا (۳۶) به اضافه ستونهای (تالار) ۷۲ عدد بوده و همین وضع در آپادانای داریوش در شوش هم یافته شده است که در حال حاضر از ۷۲ ستون آن، تنها ۱۴ ستون آن پابرجاست. سر ستونهای ایوان کاخ؛ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل است. اریک اشمیت؛ حفار تختجمشید؛ کاخ آپادانا را عالیترین، باشکوهترین و وسیعترین ساختمانهای تختجمشید خوانده است.
کاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است. این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده:
«من داریوش این تچر را ساختم.»
همچنین از کاخ تچر به عنوان موزه خط نیز یاد میشود. به علت آنکه از زمان هخامنشی تا دوران قاجار میتوان کتیبههای گوناگونی از زبان پارسی را در این کاخ دید. قسمت اصلی کاخ تچر توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست. کاخ تچر روی صفهای به بلندی ۲٫۴ متر ساخته شدهاست. ابعاد کاخ تچر ۲۹ در ۴۰ متر است و اتاق مرکزی آن مربعی به ضلع ۱۵ متر است. ۱۲ ستون در کاخ تچر به کار رفته بودهاست. چارچوب درها در کاخ تچر با نقش برجستههایی تزیین شدهاست که پادشاه و دو ملازمش را به تصویر میکشد که یکی سایه بان و دیگری شال حمل میکند. نقش برجستههای راه پلهای دیگر، خدمتکاران را در حال بردن حیوانات و ظرفهای سرپوشیده برای برپایی ضیافت نشان میدهند. قرنیزهای گچبری شده از روی نمونه مصری و سنگهایی که مانند آیینه صیقل یافتهاند، از جمله بخشهای استثنایی کاخ تچر هستند. بنا بر نظر کرفتر، احتمالاً در جنوب کاخ داریوش باغی وجود داشتهاست.
کاخ هدیش
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشاه بودهاست در مرتفعترین قسمت صفه تخت جمشید قرار دارد. کاخ هدیش از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. بعد از حمله اسکندر مقدونی و تصرف ایران توسط آنها؛ احتمال میرود به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشاه داشتند آتشزدن مجموعه تخت جمشید از کاخ هدیش شروع شده باشد. زیرا خشایارشاه نیز وقتی روم را فتح کرد مردم روم را قتل عام کرد و شهر روم را به آتش کشید. رنگ زرد سنگهای برجای مانده از کاخ هدیش نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. کاخ هدیش مکان کوچکی بوده است و ۳۶ ستون در کاخ هدیش قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدید کاخ هدیش اطلاعات زیادی در مورد آن در دست نیست و به همین دلیل خیلیها از کاخ هدیش به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند. هدیش به معنای جای بلند است و چون نام زن دوم خشایارشاه هدیش بودهاست وی نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبیترین قسمت صفه تخت جمشید قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف کاخ هدیش از خود کوهاست.
کاخ ملکه
کاخ ملکه نیز به فرمان خشایارشاه ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از کاخ ملکه در سال ۱۹۳۱ میلادی توسط شرقشناس مشهور، پروفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و اداره مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست. کاخ ملکه که در بخش پلکانهای جنوبی کاخ هدیش قرار دارد، به دلیل وجود اتاق ها و حیاطهای اختصاصی کاخ ملکه یا حرمسرای پادشاه نام دارد. بر درگاههای کاخ ملکه که بخش اعظمش در آتش اسکندر مقدونی سوخت، نقشهایی از ورود پادشاه به همراه خدمه خواجه به تالار مرکزی و نیز صحنه نبرد پادشاه یا هیولایی افسانه ای حک شده است. این کاخ اکنون به موزه تخت جمشید تبدیل شده است. دو کتیبه جانشینی و دیوان خشایارشاه که از این کاخ کشف شده بود، در موزه ایران باستان قرار دارد.
کاخ ه یا کاخ H
کاخ ه یا کاخ H یکی از کاخهای تخت جمشید است که در جنوبغربی تختگاه و در غرب کاخ هدیش قرار گرفتهاست. پلکان منقوشی که از دو جانب به این کاخ راه داشته است اکنون حالتی نیمه ویران دارند. پلکان اصلی به گواهی قطعه مکتوبی که از آن به جای مانده است به بنایی تعلق دارد که خشایارشاه آغاز و اردشیر یکم آن را تمام کردهاست. لبه غربی و جنوبی بنای اصلی کاخ ه یا کاخ H دارای کنگرهای بوده که حالت شاخ و سر گاو نری را داشته است. تیلیا مرمتگر تخت جمشید و همسرش چند عدد از این کنگرهها را در پایین تختگاه از زیر خاک بیرون آورده و سر جایشان نصب کردهاند.
کاخ سه در | تالار شورا
کاخ سهدر، تالار شورا، دروازه شاهان، سهدروازه، سه دری یا کاخ مرکزی، در مرکز کوشک شاهی تختجمشید قرار دارد. این کاخ توسط سه درگاه و چند راهرو به کاخهای دیگر راه مییابد و از این جهت آن را کاخ مرکزی یا سه دری نیز میخوانند. چون بر دیواره های کناری پلکانهای این کاخ، نجیبزادگان پارسی را حکاکی کردهاند که به حالتی دوستانه و غیررسمی، برای ملاقات فرمانروا میروند و نیز به سبب نوع کاربری و موقعیت کاخ، گاهی آن را تالار شورا نیز نامیدهاند. قبلاً زمان ساخته شدن بنای کاخ سه در را به داریوش بزرگ نسبت میدادند، اما دلایلی در دست است که نشان می دهد ساخت کامل کاخ سه در بوسیله اردشیر یکم صورت گرفته است. احتمالاً شاه در کاخ شورا یا تالار مرکزی با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده، شاه از یکی از دروازهها وارد میشده است و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. دلیل مهمی که به اینمکان کاخ شورا میگویند اینست که در آن دو سرستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
کاخ صد ستون
وسعت کاخ صد ستون در حدود ۴۳۰۰ مترمربع است و سقف آن بوسیله ۱۰۰ ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست. کاخ صدستون دومین کاخ وسیع تخت جمشید است که در شرق حیاط کاخ آپادانا قرار دارد. تالار مرکزی ۱۰۰ ستون (۱۰ در ۱۰) داشته است و از این روی به اسم صد ستون مشهور است. برخی باستان شناسان آن را تالار تخت نامیدهاند زیرا یک بنای صد ستونی دیگر اما بسیار خردتر در میان خزانه تخت جمشید موجود است ولی چون نام صد ستون بسیار معروف و از دیرباز متداول بوده است در کتابها به این نام به کار میرود. از همه سر ستونهای تالار تنها ۲ عدد باقی مانده بود که آنها را در دهه ۱۹۳۰ میلادی به شیکاگو بردهاند.
خزانه شاهنشاهی
این مجموعه مشتمل بر یک تالار ۹۹ ستونی، یک تالار ۱۰۰ ستونی، تعدادی سالن، اتاق و دو حیاط خلوت است. مجموعه ساختمانهای خزانه توسط حصاری ضخیم و خیابانی پهن از مابقی قسمتهای تخت جمشید جدا میشدهاست. بر اساس روایت مورخین یونان باستان پس از سقوط تخت جمشید توسط سپاه رومیان؛ اسکندر مقدونی طلا، نقره و اشیای قیمتی خزانه شاهنشاهی تخت جمشید را که بزرگترین خزانه هخامنشیان بودهاست با ۳ هزار شتر و تعداد زیادی اسب و قاطر به محل دیگری انتقال دادهاست. خزانه شاهنشاهی تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ بنا شده بود و خشایار شاه در آن اصلاحاتی به عمل آورد. اکثر ظروف، مجسمهها و به خصوص ۸ لوح سنگی معروف خشایار شاه از این محل به دست آمدهاست. در حفاریهای علمی گذشته در این محل نیز تعداد زیادی الواح گلی به خط میخی و زبان عیلامی مربوط به دستمزد کارگران به دست آمدهاست.
مجلس بارعام شاهی که در همین خزانه شاهنشاهی تخت جمشید کشف شده است خشایارشاه را نشان میدهد که با لباس تمام رسمی بر تخت نشستهاست. عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی (لوتوس) را که نشانه شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفتهاست. پشت سر شاه ولیعهد با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا نگاه داشتهاست. سپس یکی از مقامات دربار و بعد از او اسلحهدار شاه ایستادهاند. در مقابل شاه دو عودسوز قرار دارند و رئیس تشریفات به حالت احترام گزارش میدهد. این مراسم زیر یک شادروان (چادر سلطنتی) انجام میگرفته که در اطراف آن ۴ نگهبان حضور دارند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده جایگاه اصلی این نقش، بخش مرکزی پلکان آپادانا بودهاست.
تُل اجری
تُل آجری بنایی است که در ۳ کیلومتری تختجمشید واقع شده و بخشهایی از یک دروازه دوره هخامنشیان است که پیش از تختجمشید ساخته شده و در ساخت آن از هنر و فرهنگ بابلی هم استفاده شدهاست. ابعاد این بنا حداقل ۳۳ در ۳۳ متر است و هزاران آجر لعابدار در ساخت آن بکار گرفته شدهاست. باستانشناسان دریافتهاند که تُل آجری دروازهای است که پیش از تختجمشید و برای کاخی به نام «فیروزی» که امروز به طور کامل تخریب شده ساخته شدهاست. میان دروازه و کاخ هم پردیسی بوده که مطالعات ژئوفیزیک آن را اثبات میکند. اما آنچه بیش از همه مهم است، این یافتهها نشان میدهد تُل آجری و رابطهاش با «کاخ فیروزی»، شباهت زیادی به ساختارهای معماری در پاسارگاد دارد. از سوی دیگر، در ساخت تُل آجری از هنر و فرهنگ و معماری بابلیان استفاده شده که نشان از گرایش هخامنشیان به هنر بابلی دارد. آجرهای لعابدار بکار رفته در این بنا مزین به ترکیبی از نقوش اسطورههای ایران و میانرودان باستان است. تا آن حدود که حتی قالبهای بکار رفته در تزئین نقش حیوانات با قالب نقش اسطورههای دروازه ایشتار در بابل میانرودان یکسان است. آجرهای لعابدار کشف شده از تُل آجری با نقوشی از گاو و موشخوشو، یکی از مهمترین یافتههای باستانشناسی هیئت ایران و ایتالیا هستند. این آثار نفیس اکنون در محلی امن نگهداری میشوند تا به صورت پازلی، به هم متصل شده و شکلی از تزئینات دروازه هخامنشی را نشان دهند.
آدرس تخت جمشید یا پارسه:
ایران، شیراز، ۵۷ کیلومتری شیراز در جاده شیراز مرودشت، جاده مجموعه تخت جمشید، تخت جمشید یا پارسه